skip to Main Content
نفرت از بمب‏ گذاری و تروريسم

اين قصيده در نكوهش كار بمب‏ گذاری‏ ست كه دور از شرف
مردمی و خوی انسانيّت است و ناخشنودانه در كشورهای
مختلف وسيله عقده ‏گشايی و كينه‏ توزی و اعلام
ناخرسندی‏ های عمومی از دستگاه حكومت‏ها گرديده است.

نفرت از بمب‏ گذاری و تروريسم

در كوچه و برزن چه بود بمب‏ گذاری؟

جز كارگروهی ز شرف يك سره عاری

كاری كه بود در نظر جامعه محكوم

هم بر ضرر عامل خود ضربه كاری

كاری كه بود زشت به هر مذهب و آيين

هم در خور قهر و غضب ايزد باری

اين فاجعه ‏سازی چه بود در نظر عقل

جز ددمنشی همره ديوانه‏ شعاری

وجدان و شرف نيست در آن دسته كه جويند

آرامِ دل از خونِ به ناحق شده جاری

درّنده پی دفع خطر می‏درد انسان

يا بهر شكم صيد كند وَحْش صحاری

زين هر دو چو بگذشت، ندارد سر آزار

جاندارِ سبُع در همه احوال و مجاری

وين بس عجب آمد كه ز كين‏ توزی بی‏جا

انسان كُشد انسان ز پی عقده‏ گساری

ای وای بر آن كس كه به ظاهر بود انسان

ليكن به منِش پست‏تر از يوزِ شكاری

شيطان همه دل بسته بدين گونه ملاعين

و آدم همه شرمنده از اين سِفله ذراری[۱]

مشمار بشر آن كه نهد بمب و كند نيز

در حاشيه بر مرگِ كسان لحظه ‏شماری

آن عابر مسكين چه گنه كرده كه ناگاه

دركام اجل گيردش اين فاجعه‏ كاری

آن كاسب بی‏چاره چه كرده است كه غافل

با پيكر زخمی طلبد از همه ياری

راننده ناكام چه دانست كه او را

آرد به ره مهلكه ماشينِ سواری

جرمش چه بود آن كه بود ره‏سپر كوی

با دل خوشی و خرّمی و لاله‏ عذاری

كز وقعه چونين، خبر هايل مرگش

بر جمع كسان درفكند شيون و زاری

اين نيست مگر واكنش خودسری و زور

ای آه ز خودمحوری و زورمداری

عصيان‏ چو بود كور، چنين است و خود آن را

ناسازی اوضاع كند پايه‏ گذاری

يارب تو برافكن ز بُن اين آفت بيداد

كز بهر بشر شد سبب فتنه گماری

 

 

[۱]. ذرارى: نوادگان، نبيرگان.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.